در میان انبوه خبرهای تلخ این روزها و هفتهها که به لطف بیماری کرونا، کم کم دارد برایمان عادی میشود، خبر درگذشت حجتالاسلام محمدحسن راستگو، تلخی متفاوت و زایدالوصفی برای بچههای دهه 60 و 70 داشت. روحانی نازنین، بیریا و وارستهای که در ایام نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منبرش را به تلویزیون آورد، اما به شیوهای متفاوت و برای نسلی متفاوت.
روحانی جوان آن روزها، بعد از مدت کمی به «عمو راستگو» برای نوجوانان و جوانان تبدیل شد و با کلام شیرین و بیریا و با ابداعات هنرمندانه و خوش ذوقش که از خط خوش گرفته تا جدول کلمات و اعداد متنوع بود، عمیقترین معارف انسانساز الهی را برای نسلی که به تازگی طعم انقلاب را چشیده بودند، بیان میکرد و اوقاتی شیرین و دلنشین در استودیوهای سیما و البته در پای تلویزیون برای میلیونها بیننده نوجوان و جوان و حتی بزرگسال رقم میزد. این جهاد هنرمندانه و متفاوت مرحوم راستگو تا دهه 70 و حتی تا اوایل دهه 80 ادامه پیدا کرد و حتی زمانی که گرد پیری بر چهرهاش نشست، اگر فرصتی دست میداد، از ادای تکلیف کوتاهی نمیکرد، حتی اگر عدهای غافل، این ابتکار مخلصانه او را مغایر هویت صنفی روحانی و شأن طلبگی بدانند؛ حالا آن چهره مخلص و خاطرهساز که میلیونها نفر شیرینی معارف الهی را با شیوههای هنرمندانه او چشیدند، از میان ما رفته، اما این سؤال به طور جدی مطرح است که وظیفه طلاب فاضل، جوان و دغدغهمند در این روزگار چیست؟
واقعیت این است که امروز نه تنها رادیو و تلویزیون، بلکه فضای مجازی به عنوان یک بستر گسترده، فرصتی شده است برای بمباران اذهان مخاطبان، آن هم با انبوه دادههای غلط و درست که به شیوهای متبحرانه از سوی بدخواهان این مردم، در کنار هم چیده شده است. در چنین زمانه و چنین میدانی، هرچند طلاب جوان و باسواد کم فعال نیستند، اما به نظر میرسد جای خالی نقشآفرینیهایی از جنس «عمو راستگو» نسبتاً احساس میشود و وقت آن است که روحانیون باسواد و فاضل و در عین حال خوش ذوق، فرصت را برای نشر هنرمندانه معارف اهل بیت(ع) برای جانهای تشنه کودکان و نوجوانان، غنیمت بشمرند.